نویسنده : دختر رادیو هفتی
تاریخ : دوشنبه ۱۳۹۱/۰۵/۰۲
خداوندا! بر محمد و خاندان محمد درود فرست ، و در این ماه روزی من گردان برترین  چیزی که آن  را نصیب بندگان شایسته ات می کنی ، و به من عطا کن در آن برترین چیزی را که عطا می کنی به اولیای مقربت از رحمت  آمرزش  و مهربانی و اجابت دعا و عفو و مغفرت همیشگی و سلامتی کامل و تندرستی دنیا و آخرت و آزادی از آتش دوزخ و رسیدن به بهشت و خیر دنیا و آخرت

سلااااااام

حالتون چطوره؟

طاعات و عباداتتون مقبول حق انشاالله

رادیو۷ شب سومین روز ماه رمضون رو جناب علیرضا معینی اجرا خواهند کرد

دوستان خوبم یک سری فیلم از برنامه به دستم رسیده اما به علت حجیم بودن، دانلود و آپلودشون زمان میبره اما به زودی اونها رو خواهیم گذاشت

پس منتظر پستهای بعدی ما باشید

يکي از زيباترين و خاطره انگيزترين بخش هاي راديو هفت اجرا قطعه‌هاي ادبي ناب توسط هنرمندان است که قطعه «نامه زني به شوهرش» را «آشا محرابي» در يکي از قسمت‌هاي برنامه راديو هفت به بهترين نحو ممکن اجرا کرد. صداي دلنشين گوينده، موسيقي زيبا و البته متن سرشار از عاطفه ويژگي‌هايي بود که اين قطعه را ماندگار کرد. دوست خوبمون مهنام اين متن زيبا رو برامون فرستادن که تو این پست براتون گذاشتیم

نامه زني به شوهرش

نمي‌دانم اين نامه را بايد به عنوان چه کسي بنويسم؟ شوهر سابق، دوست، پدر فرزندم يا هر چيز ديگر. تو خودت هر چه دوست داشتي، بگو. اما فقط خواهش مي‌کنم نامه را تا انتها بخوان. دست کم به حرمت روزهاي با هم بودن. به حرمت اين‌که من و تو يک هدف مشترک داشتيم و داريم و آن خوشبختي «سامان» است.

هر جاي دنيا که باشيم، هر کدام‌مان، در هر شرايطي مي‌دانم که خوشبختي سامان براي‌مان از هر چيز ديگري مهم‌تر است، حتي از خوشبختي خودمان. مي‌دانم تو هم مثل من اگر پايش بيفتد خودت را به آب و آتش مي‌زني تا سامان پا بگيرد، قد بکشد، خوشبخت شود. بگذار اعتراف کنم که با همه اختلاف‌هايي که داشتيم، هنوز هم نمي‌توانم تو را فراموش کنم. اصلا تصميم گرفته‌ام از اين خانه که هيچ، از اين شهر بروم. براي اين‌که اين‌جا ماندن و شب و روز با خاطرات و اشيايي که تو آن‌ها را لمس کرده‌اي سر و کار داشتن، اعصاب مرا خرد کرده است.
يک آگهي زده‌ام که همه دار و ندار زندگي‌ام را مي‌خواهم بفروشم. کتاب‌ها، سي‌دي‌ها، مبل‌ها، آن راحتي که تو رويش مي‌نشستي و هميشه با کنترل تلويزيون بازي مي‌کردي همه را گذاشته‌ام براي فروش! مي‌دانم سرم کلاه مي‌رود، اما بگذار برود! آدم بعضي وقت‌ها دوست دارد سرش کلاه برود! کلاه گشادي که تا چشم‌هايش را بپوشاند. فقط براي اين‌که دنيا را نبيند. وقتي زن و شوهرهاي جوان و خوشبخت را مي‌بينم، لااقل تا يک هفته مثل ديوانه‌ها هستم...
شنيده‌ام که تو هم گاهي همين حس را داري، نپرس که از کجا شنيده‌اي؟!
کلاغ‌ها همه جاي دنيا پرواز مي‌کنند. ديشب با خودم فکر مي‌کردم که شايد اگر اين‌جا نباشم، همه راحت شوند. شايد پيش پاي تو هم راهي به سوي آسايش و خوشبختي گشوده شود. براي اين‌که با توجه به شرايط کنوني من براي تو جز مزاحمت و مغشوش کردن وضع زندگي‌ات هيچ حاصلي ندارم.

من قدرت تحمل خوبي ندارم. از حق شناسي لبريز شده‌ام. مي‌خواهم توي خيابان‌ها فرياد بزنم که به مردي بد کرده‌ام که مثل فرشته‌ها بود. لب‌هاي من خاموش است و نمي‌توانم به تو بفهمانم که چه‌قدر در مقابل تو خودم را حقير و کوچک مي‌بينم. دلم مي‌خواهد معني حرف‌هايم را بفهمي. من هنوز هم دوستت دارم. نه به اين خاطر که به من کمک مي‌کني، نه به اين دليل که دورا دور مراقب‌ام هستي و من اين را مي‌دانم، نه به اين خاطر که به من پول مي‌دهي، نه! به خاطر خودت دوستت دارم.
هر چند هيچ‌وقت عادت نداشتم که اين حس را به زبان بياورم و مي‌دانم که تو چه‌قدر رنج کشيدي. چه قدر انتظار کشيدي در شنيدن يک دوستت دارم که من نگفتم و من بد کردم. ببخشيد. اين نامه نه منت‌کشي است نه درخواست دوباره براي بازگشت. فقط يک اعتراف نامه است. يک دريچه رو به احساسات زني که شوهرش را دوست داشت اما قدرش را ندانست. يک خواهش نامه است براي مراقبت از سامان. چه مي‌شد آن اشتباه‌ها را نمي‌کردي يا من آن اشتباه‌ها را نمي‌کردم؟! و حالا هم سامان را داشتيم و هم زندگي‌مان سامان داشت. خوشبخت باشي. هر جاي دنيا که هستي.

و همچنین دوست گلم آبان نیز قسمتی از صدای زنده یاد خسرو شکیبایی رو بهمون دادن که ما واسه دانلود گذاشتیم

دانلود صدای استاد شکیبایی

از هردو عزیز بسیار ممنونم واسه زحمتی که کشیدن

در ضمن قرارداد جلد دوم و سوم"قصه هاي اميرعلي"بسته شدوجلد دوم بعد از ماه مبارك رمضان منتشر خواهدشد.

التماس دعا

یاعلی

نویسنده : دختر رادیو هفتی
تاریخ : سه شنبه ۱۳۹۱/۰۴/۲۷
بنام یگانه آفریننده ی آفریده ها

دوستان سلام

اصل احوالتون چطوره؟

اگه یادتون باشه چندوقت پیش احسان خان کرمی ترانه قدیمی"شب به گلستان تنها منتظرت بودم " رو بازخوانی کرده بودند که در رادیو۷ پخش شد

وحالا ما ویدئوی اون کار و همچنین متن ترانه رو به مناسبت تولد آقای کرمی(هرچند یه هفته کذشته) اینجا گذاشتیم

ایشالا که دوست داشته باشین

شب به گلستان تنها منتظرت بودم
باده نا کامی در هجر تو پیمودم
منتظرت بودم منتظرت بودم
آن شب جان فرسا من بی تو نیاسودم
وه که شدم پیر از غم آن شب و فرسودم
منتظرت بودم منتظرت بودم
بودم همه شب دیده به ره تا به سحر گاه
ناگه چو پری خنده زنان آمدی از راه
غمها به سر آمد رنج غم دوران از دل بزدودم
منتظرت بودم منتظرت بودم
پیش گلها شاد و شیدا می خرامید آن قامت موزونت
فتنه دوران دیده تو از دل و جان من شده مفتونت
در آن عشق و جنون مفتون تو بودم
اکنون از دل من بشنو تو سرودم
منتظرت بودم منتظرت بودم
منتظرت بودم منتظرت بودم شب انتظار

دانلود آوازخوانی احسان کرمی

درضمن رادیو۷ امشب رو جناب محمدسلوکی اجرا خواهند کرد

هیچ انسانی نیست به احترام ما نیاز نداشته باشد، با احترام باهم رفتار کنیم

یاعلی

********************************************************************

پ.ن:رادیو۷ امشب ویژه برنامه زندیاد خسرو شکیبایی هست و  اجرای برنامه امشب بیست و هشتم تیرماه با آقای کاکاوند خواهد بود

 
 
ر ا د ي و 7
رادیو۷ نام برنامه ای است که هرشب به جز جمعه ها از شبکه آموزش پخش می شود.راديو هفت  تقریبا در طول برنامه از 10 تا 15 موضوع کوتاه چند دقيقه‌اي تشکيل مي‌شود که به مخاطب آرامشي شبانه را می دهد.

حضور ۶مجری برای هرشب با موضوعی متفاوت و همچنین قطعه ها وشعرها از زبان هنرمندان و چهره ها ی محبوب باعث جذابیت بیشتر برنامه شده است.

زمان پخش: هرشب به جز جمعه ها ساعت۱۱تا ۱۲شب

این برنامه به تهیه کنندگی: منصور ضابطیان- محمد صوفی می باشد

کارگردانان: منصور ضابطیان- محمد صوفی

طراح: منصور ضابطیان

نویسندگان: نیلوفر تهران فر(لاری پور) - شرمین نادری - امیرعلی نبویان - پوریا آذربایجانی - ساناز اقتصادنیا-احسان عمادی - زهرا الوندی - زهرا درمان و فریناز مختاری و رضا فیاضی

شماره تماس:22652636- 22652719
پیامک : 30000704
ایمیل: radio7@irib.ir
صندوق پستي: 3355-14155