نویسنده : دختر رادیو هفتی
تاریخ : چهارشنبه ۱۳۹۲/۰۸/۲۹


سلام علیکم

حالتون خوبه؟

هوای شهرتون چطوره؟

ما که تو رشت که هروز بارندگی و آب گرفتگی معابر داریم! و باید با قایق بریم بیرون!


و اینــــــــــــــــــــک آنچه از رادیو7 امشب 29آبان ماه سال 1392باید بدانیم:

"رز رضوی" و " مهدی رسولی" در برنامه امشب "رادیو7" به متن خوانی می‌پردازد.

 
طبق معمول چهارشنبه شب‌ها آیتم "قصه‌های امیرعلی" توسط امیر علی نبویان در برنامه خوانده می‌شود.
 

و اینکه امشب در این برنامه گفتگوی ویژه با بچه‌ها صورت می‌پذیرد

همچنین محمد پیری خواننده موسیقی پاپ به اجرای قطعاتی از آلبوم خود در برنامه می‌پردازد.

  برنامه "رادیو7" امشب با اجرای محسن بهرامی ساعت 23 از شبکه آموزش به روی آنتن می‌رود.


و موضوع برنامه فرداشب رادیو7، آینده هست. که با اجرای آقای ضابطیان پخش خواهد شد و هرآنکسی که ما دوست داریم(به گفته ی آقای بهرامی) در برنامه فردا حضور پیدا خواهند کرد و از آینده خواهند گفت.

همچنین هفته نامه بین المللی هنرمند در شماره 143 با احسان خان کرمی به بهانه بازی در نمایش"سپنج رنج شکنج" گفتگویی انجام دادند که ما این گفتگو رو تو این پستمون قرار دادیم تا شما هم بهره مند گردید.


احسان کرمی مجری و گوینده رادیو و تلویزیون از سال 88 فعالیت خود در تئاتر را با بازی در نمایش "کمدی استشمامات" میثم عبدی آغاز کرد و در طول این سال ها در سال حداقل در یک تئاتر بازی می کند سال 92 را باید تئاتری ترین سال این بازیگر بدانیم زیرا نمایش"بوی قهوه، کباب و بلال" را نویسندگی و کارگردانی کرد، در نمایشنامه خوانی" شب سال نو" محمد رحمانیان خوانش داشت و این روزها در نمایش"سپنج رنج شکنج" بازی می کند.

 کسانی که درزمینه اجرا فعالیت می کنند، بازی در تئاتر را  به دلیل زنده بودن و ارتباط با مخاطب دوست دارند اما همان طور که مستحضر هستید تئاترهنرفقیری است و نمی تواند هزینه های زندگی کسانی که می خواهند فعالیت جدی در این حرفه داشته باشند را تامین کند؟! 

به عنوان تماشاگر هر بار بروی صحنه با یک دنیای تازه ای مواجه هستیم حتی اگر یک متن را کارگردان های بی شماری کارگردانی کنند باز هم در هر اجرا دنیای تازه ای را می بینیم که این بزرگترین جذابیت تئاتر است زیرا یک زندگی را موازی با زندگی خودمان از یک نگاه دیگر تماشا می کنیم، نگاه و قضاوتی که با ما متفاوت است تئاتروسعت دید به ما می دهد به همین خاطر تئاتر را امر مقدس می دانند زیرا جهان بینی شما را بسط می دهد. به خاطر دارم چند سال پیش دوستی در رادیو مرا به دیدن نمایش"افرا" بهرام بیضایی دعوت کرد و پس از آن علی سلیمانی مرا به دیدن نمایش"شکار روباه" علی رفیعی برد و من  بهترین اتفاق های چند سال اخیر تئاتر را تماشا کردم بعد از آن هادی مرزبان مرا به تماشای نمایش"هملت با سالاد فصل" دعوت کرد و از آن روز تا کنون من هر هفته به تماشای تئاتر می روم.  این علاقه باعث شد تا در کلاس های بیان و بدن میکائیل شهرستاین شرکت کنم. تصور نویسندگی و کارگردانی در تئاتر را نداشتم اما پس از همکاری در خوانش متن"آسید کاظم" با محمد رحمانیان شخصیت ایشان به قدری در من اثر کرد که تصمیم گرفتم متن" بوی قهوه و بلال و کباب" را بنویسم و کارگردانی کنم.

البته فرشته طائرپورهم با ریسک تهیه کنندگی این نمایش را برعهده گرفت؟

ارتباط دوستانه ای بین من و خانم طائر پور وجود دارد یکی از مشخصه های ایشان اعتماد و ساپورت جوانان است در آینده هم برای ادامه راهم در تئاتر با ایشان همراه می شوم.

قصد دارید باز هم متنی از خودتان را به روی صحنه ببرید! ما نمایشنامه نویسان قوی داریم؟

متن ایرانی، خارجی و یا نوشته خودم برای من تفاوتی ندارد بیشتر برایم مهم است که آن متن بروی من تاثیر بگذارد البته خودم دوست دارم متنی را بنویسم اما آدم باید به یک نقطه جوشی برسد تا بتواند بنویسد ایده های زیادی در ذهن دارم اما شروع نوشتن برایم سخت است. اما به احتمال زیاد درسال آینده یک متن خارجی را کارگردانی می کنم. 

 کارگردان های ما از محمد یعقوبی تا آتیلا پسیانی و هادی مرزبان هریک سبک خاصی را در تئاتر دنبال می کننند شما کدام نوع از سبک های موجود در تئاتر را  می پسندید؟

هر سبکی از تئاتر مخاطب خاص خودش را دارد من همه شکل اش را دوست دارم اما سبکی که خودم دوست دارم تئاتر اجتماعی و رئال است و از بین این بزرگانی که نام بردید خودم را به محمد یعقوبی نزدیکتر می دانم و البته سعی می کنم به محمد رحمانیان نزدیکتر شوم.

آقای رحمانیان آخرین بار نمایش "هشت ترانه قدیمی" را در ایران به روی صحنه بردند متاسفانه ایشان کمتر اجازه و فرصت فعالیت در تئاتر را پیدا می کنند! 

رحمانیان متن های مثل"روز حسین" دارد که اگر روی صحنه رود بنظرم تماشاگر تکان از جای خود نمی خورد او سرمایه تئاتر ایران است. به خاطر دارم در هنگام خوانش متن "شب سال نو" در فرهنگسرای اندیشه بیش از هشتصد نفر تماشاگر داشتیم و خوانش متن بیش از دو ساعت طول کشید تماشاگران نسبت به آنتراگ وسط کار معترض شدند برای اولین بار بود که زمان آنتراگ را کم کردیم و دیدم کسی از سالن بیرون نرفته است!

همان طور که اشاره  داشتید از وجود رحمانیان کمتر استفاده می شود و به جای اجرا در سالن های اصلی تئاتر ایران در موسسات تازه تاسیس به خوانش متن هایش بسنده می کند!

معتقدم اگرنمایشنامه"روزحسین"در صحنه ای همانند سالن اصلی برج میلاد با آن ظرفیت تماشاگر به روی صحنه رود یک ماه هر شب سالن پر از تماشاچی می شود.

در بازیگری تئاتر خیلی با وسواس عمل نمی کنید فرصت تجربه و فعالیت با کارگردان های مختلف را به خود می دهید؟

پیشنهاد بازی در سریال و تله فیلم را داشتم که نپذیرفتم اما تئاتریک تجربه متفاوت است من در تئاتر شهر، نیاوران و پارک لاله اجرا رفتم برای من در تئاتر امروز ایران که به شدت در حال پوست انداختن است متن در اولویت است بنظرم کارگردان های جوان خیلی صاحب آرای جذابتری  به نسبت سایر کارگردان های با سابقه هستند  صد البته که آرزو می کنم در کنار کارگردان های بزرگ نیز کار کنم و تا کنون فرصت فعالیت در کنار با علی اصغر دشتی،  محمد رحمانیان را داشتم. اما در کل در تئاتر منعطف هستم متن خوبی باشد حتما بازی می کنم.

چرا پیشنهاد بازی در تله فیلم و سریال را رد کردید؟

علاقه شخصی به بازی در این مدیوم ندارم البته اگرشرایط خاص و کارگردان ویژه ای باشد این کار را می کنم اما به سینما فکر می کنم و ممکن است امسال در یک فیلم سینمایی بازی کنم.

حتما هم در اولین تجربه کارگردانی سام قریبیان فیلم"سیصد و شصت درجه" بازی می کنید؟

(با خنده) بله. البته چون این فیلم هنوز کلید نخورده در مورد نقشم صحبتی نمی کنم.

گویا فیلم نامه "سیصد و شصت درجه" با "گناهکاران" خیلی متفاوت است؟

بله یکی از بهترین فیلم نامه های است که من خواندم. بنظرم او یکی از کارگردان های آینده دار سینما است.

زمانی که احسان حاجی پور پیشنهاد بازی درنمایش "سپنج رنج شکنج" را به شما داد تقریبا فقط خودتان دو نفر بودید که تمرینات کار شروع شد!

دقیقا. زمانی که حاجی پور پیشنهاد بازی در این نمایش را داد چون مشغول کارهای کارگردانی نمایشم بودم  آن را رد کردم اما وقتی اولین خط از متن "سپنج رنج شکنج" محمود استاد محمد را خواندم بازی در اپیزود را پذیرفتم زیرا متن فوق العاده ای است به همنی دلیل همزمان با کارهای خودم سر تمرین این نمایش آمدم  البته اجرای ما مصادف با فوت استاد محمد شد و اجرای نمایش به تعویق افتاد.

شما در اپیزود اول در ده نقش مختلف بازی دارید و این تمرکز شما را بروی نقش را کم می کند البته با وجود اینکه مریم فروز بخش به همراه شما روی صحنه است اما نوع اجرای شما مونولوگ است که این موضوع نیز کار را دشوارتر می کند؟ 

بله نوع بازی من و فروز بخش طوری نیست که من ایشون را نگاه کنم و پاس کاری حسی داشته باشیم عملا دو بازی موازی است این کار را سخت تر می کند عنصر بازیگر مقابل را داریم که نمی توانیم تکیه کنیم برای بازی در این نقش نمایشی از قطب الدین صادقی را دیدم که در آن میکائیل شهرستانی در بیست - بیست و پنج نقش مونولوگ بازی می کند. آن کار خیلی کمکم کرد احسان حاجی پور نیز در مورد متن با محمود استاد محمد خیلی صحبت کرده بود و عملا اتفاق های که روی صحنه می افتد نظر مرحوم استاد محمد است شاید اگر من این متن را کارگردنی می کردم شکل دیگری بود.

سختی این متن بیش تر ناشی از این است که برای نخستین باراست که روی صحنه می رود متنی مثل"آسید کاظم" بیش از صد و سی بار اجرا شده است اما"سپنج رنج شکنج" برای اولین بار است و این موضوع باعث شده تا شما ما به ازاء ذهنی از اجرای این اثر نداشته باشید.

بله دقیقا.

امسال سه تجربه در تئاتر داشتید و قصد دارید تا پایان سال یک تجربه دیگر نیز در تئاتر بکنید، از نزدیک تحت تاثیر شرایط موجود در تئاتر قرار گرفتید با آمدن دولت جدید و تعیین معاونت هنری وزارت ارشاد هنوز تغییرات محسوسی در مرکز هنرهای نمایشی اتفاق نیافتاده است که فعالان تئاتر را دلگرم کند.

خانه از پای بست ویرانه است ما تئاتر کار می کنم تا کمی قوی تروانسان تر بمانیم ما برای معاش تئاتر نمی کنیم تئاتر باید تکلیفش معلوم شود یا باید خصوصی شود یا دولتی. گویا  سختی هاش خصوصی است و جاهای آسانش دولتی!

نظارت دولت وجود دارد اما بودجه دولتی نیست؟!

بله نظارت هست و بودجه نیست؟! اما سهمی از هر اجرا بر می دارد اگر قرار است نظارت باشد باید حمایت هم کند سوبسیدی به تئاتر بدهد  اما متاسفانه هیچ اتفاقی نمی افتد شرایط به شدت کجدار و مریضی وجود دارد که همه سنگینی آن بر دوش هنرمندان است  اگر مرکز هنرهای نمایشی تعطیل شود هیچ اتفاق منفی در تئاتر نمی افتد زیرا خود مدیران سالن و هنرمندان می توانند تئاتر را اداره کنند. زمانی یک جایی کارکرد دارد که اگر تعطیل شد یک چیزی لنگ بماند ولی متاسفانه این اتفاق در تئاتر ما نمی افتد.


در پناه مولا باشید

یاعلی(ع)

******************************************************************************

در همین لحظه در ساعت 10.15 چهارشنبه شب، آقای ضابطیان در شبکه ورزش برنامه روزی روزگاری اجرا دارند. گفتگو با غلامحسین مظلومی پیشکسوت فوتبال

نویسنده : دختر رادیو هفتی
تاریخ : شنبه ۱۳۹۲/۰۸/۰۴

به توکل نام اعظمش*

بسم الله الرحمن الرحیم


ســـــــــــــــــــــــــــــــــــلام

حالتون خوبه؟

عیدتون عقب عقب مبارک

ما میخواستیم شب عید این پست رو بذاریم ولی سرور بلاگفا در حال بروز رسانی بود و اصلا وبلاگ بالا نمیومد. این شد که زمان گذاشتن این پست 4روز به تاخیر افتاد.

تو وبلاگمون سید نداریم؟ سیدا عیدی ما چی شد؟ منتظریما.

ویژه برنامه شب عید غدیر رو دیدین؟ راضی بودین؟

یکی از بخش های ویژه برنامه قصه های امیرعلی بود که انگار بخش پایانی قصه پخش نشد! نمیدونم به چه دلیل!

ولی آقای امیرعلی نبویان تو صفحه شخصیشون ادامه داستان رو که پخش نشد این طور نوشتن: خلاصه آنکه به جرم برهم زدن نظم کلی مدرسه، ترویج ابتذال و مسخره کردن شکسپیر در اماکن عمومی، سه نمره دیگر از انضباطم کم شد.

 

یه نگاهی به پست های اخیر انداختم دیدم خیلی وقته فیلمی واسه دانلود نذاشتیم. واسه این تصمیم گرفتیم تو این پست یکی از بخش های برنامه رو واسه دانلود بذاریم.

بخشی که انتخاب کردیم مربوط میشه به متن خوانی سرکار خانم نیلوفر لاری پور (سرپرست نویسندگان) در برنامه. امیدوارم دوست داشته باشید.

دانلود متن خوانی نیلوفر لاری پور

اما بخش سوم این پست اختصاص داره به گفتگوی منصور ضابطیان با قدس آنلاین که مهسا1 عزیز برامون فرستاده.

بهانه های خوشحال شدن در دنیا فراوان است/نیامدیم تلویزیون که فقط پول در بیاوریم

قدس آنلاین- زهره کهندل: شب نشینی با «رادیو هفت» در شبهای کشدار پاییز و زمستان لذتی دیگر دارد. «رادیو هفت» با وابستگی بیشتر به صدا تا تصویر به شبکه آموزش آمد تا نشان دهد هنوز« صداست که می ماند».

آمد تا شبانه ای آرام را برای بینندگان تلویزیون به نمایش بگذارد. آمد تا نشان دهد که یک دور هم نشینی یک ساعته از قاب جعبه جادو می تواند حسی خوب را میهمان جمع های خانوادگی کند. آمد تا نشان دهد که از دل یک کار تیمی خوب و قوی، نتیجه ای دلنشین حاصل می شود. با «منصور ضابطیان» که کارش را با مطبوعات شروع کرد و با آمدنش به تلویزیون، چهره ای آشنا شد، در جایگاه تهیه کننده و مجری برنامه رادیو هفت همراه شدیم تا از چند و چون رفاقتی جانانه در یک برنامه تلویزیونی سر در بیاوریم.
* به نظر می رسد آدم درونگرایی باشید؟
** من آدم درونگرایی نیستم.
* ولی ظاهر آرامی دارید؟
** شما می توانید آدم پرسرو صدا و پر جنب و جوشی در روابط باشید اما در عین حال این ها را با آرامش پیش ببرید. آدم های درونگرا، آدم های گوشه گیری هستند که سرشان توی لاک خودشان است. من هیچ وقت سرم تو لاک خودم نبوده و نیست. البته آدم آرامی هستم، به غیر ازمسایل کاری خیلی کم پیش می آید که از کسی یا چیزی ناراحت شوم و به این معنا نیست که آدم پر جنب و جوشی نباشم. این باید در زندگی آدم جاری باشد. من مرتب به سفر می روم و به دنبال کسب تجربه های جدید هستم اما آرامش نسبی دارم.
* همانطور که دیر ناراحت می شوید، دیر هم خوشحال می شوید؟
** نه، به نظرم آنقدر بهانه های خوشحال شدن در دنیا فراوان است که ما نمی بینیم البته اگر این توانایی را به دست آورید که با چه چیزهای کوچکی هم می شود خوشحال شد. چیزهای زیادی دوروبرمان هست که می تواند زندگی مان را رنگ دیگری ببخشد.
* چه وقت هایی صدای قهقهه تان بلند می شود؟
** من یک دوست خوب به اسم محمد صوفی دارم. ما به واسطه کارمان صبح تا شب با هم هستیم و بعدازظهرها هم که کارمان تمام می شود با هم می رویم باشگاه. جایی نبوده که با هم برویم و صدای خنده هایمان توجه بقیه را جلب نکند. خیلی از دوستانمان می گویند حتی شما به موضوعات ناراحت کننده هم می خندید مگر می شود! حتی گاهی نمی توانم جلوی خنده ام را بگیرم و مایه آبروریزی هم می شود. این شادی در روابط ما یک اتفاق جاری است به ویژه در فضای «رادیو هفت» حتی در اوج خستگی و شرایط کاری سخت، بچه ها می خندند، شوخی می کنند. جدای از اینکه داریم برنامه می سازیم بهمان خوش می گذرد با وجود همه مشکلاتی که تحمل می کنیم.
* اخلاق های محمد صوفی هم مثل شماست که این شباهت به تداوم دوستی تان کمک کرده باشد؟
** نه اصلا اخلاق هایش مثل من نیست. اگر ما دوتا را کنار هم ببیند دو تا آدم جدا به نظر می رسیم شبیه دو تکه پازل که در کنار هم جفت می شوند اما به طور تک نفر اصلا شبیه هم نیستیم، من بسیارآدم خوبی هستم (می خندد) این شوخی بود. اما هر کسی که ما را کنار هم میبیند فکر نمی کند که دو تا آدم با این همه تفاوت این همه سال در کنار هم کار کنند.
* این همه سال، چند سال است؟
** ما از سال 74 با هم کلاس کنکور می رفتیم. بعد از آن من دانشگاه هنر رفتم و محمد جهاد دانشگاهی، کارهایمان تقریبا مشترک بود البته کارهای مستقل هم داشتیم محمد فیلم کوتاه می ساخت و من کار مطبوعاتی می کردم و فیلم نامه می نوشتم اما عمده کارهای شاخص مان به صورت مشترک بوده است.
* طی این سالها شبیه هم شده اید؟
** خدا نکند! (می خندد)
* برای شما یا رفیق تان؟
** برای من (می خندد) شبیه شدن به این معنا که اخلاق هایمان مثل هم شود نه، چون هر کسی اخلاق های خودش را دارد اما آدم ها روی هم تاثیر می گذارند که به نگاه مشترک برسند اما بیش از اینکه به هم شبیه شویم حرف هم را فهمیدیم و خیلی کم پیش می آید که روزنامه نگاری با من راجع به موضوعی گفتگو کند، بعد همان سوالات را از آقای صوفی هم بپرسد تقریبا می توانم بگویم اختلاف حرف های بدون هماهنگی حدود 4-5 درصد است، بعد از این سالها به کدهای مشترک رسیدیم. وقتی توی کار چیزی می گویم ایشان با من بحثی نمی کند چون می داند که منظور من چیست و متقابلا. آنقدر این تجربه ها را از سر گذراندیم که حرف هم را خوب می فهمیم. ما به یک زبان مشترک رسیدیم نه یک اخلاق مشترک.
* دلیل این همه کنار آمدنتان با هم چه بوده است؟
** چون نه قدرت داریم، نه پول و نه شهرت. زمانیکه یکی از این سه تا را داشته باشید، آنجاست که مشکلات تان شروع می شود.
* تا به حال با هم اختلاف جدی پیدا کردید؟
** اصلا.
* بعد از این همه سال، قوام این دوستی چطور بیشتر شد؟
** خب هر دوی ما به این نتیجه رسیدیم که کوتاه بیایم وکار را تیمی ببینیم. وقتی که شما بخواهید یک کاری را به خودتان منتسب کنید و بگویید که این برنامه مشترک، حاصل تفکر من است، این نقطه آغاز فروپاشی تیم شماست چرا که خودتان را در آن تیم برتر از دیگری می بینید. در تیم ما هیچکس برتر از دیگری نیست. ولی هیچ وقت نمی گوییم این کار را من کردم. ممکن است گاهی شوخی و کل کل داشته باشیم اما اعتقاد قلبی همه بچه های رادیو هفت این است که هر کسی دارد تاثیر مثبتش را می گذارد و نبود هر کدام، به مجموع کار ضربه می زند.
* پس قطعا یک تیم قوی را دور هم جمع کردید تا تفاوت برتری اعضا نسبت به هم زیاد نباشد؟
** بله، بچه هایی که با ما کار می کنند سالهاست که دارند کار می کنند معمولا کسی از تیم ما بیرون نمی رود. همه به این نقطه نظر رسیدند که منم منم نداریم.
* سر مسایل مالی هم همینطور با هم کنار می آیید؟
** بله، من و آقای صوفی در مسایل مالی هم به این نقطه مشترک رسیده ایم و همه هزینه ها و دستمزدهای بچه ها را می دهیم و ته آن هرچقدر ماند تقسیم بر دو می کنیم. هیچ وقت چرتکه ای نداریم که بگوییم من اینجا اینقدر کار کردم باید اینقدر بگیرم. خیلی وقت ها بوده که در پروژه ها من بیشتر کار کردم یا در پروژه هایی محمد صوفی بیشتر کار کرده اما هیچ وقت به روی هم نیاورده ایم که باید سهم من بیشتر باشد. فکر می کنم این وضعیتی که الان داریم، همینکه بزنم به تخته همه بچه ها با هم خوبند حاصل این نگرش است. ارزش ندارد که بخواهید دو دو تا چهار تا کنید و بگویید در فلان پروژه من اینقدر کار کردم و باید 20 میلیون تومان بیشتر از شریک سود می بردم. رابطه دوستی که بین ما برقرار است ارزش آن چند میلیاردی است بنابراین هیچ وقت نمی آییم سطح آن را پایین بیاوریم. اگر داشتیم با هم می خوریم، اگر نداشتیم با هم قرض بالا می آوریم. همه چی با هم.
* پس می توان یکی از دلایل توفیق رادیو هفت را همدلی تیم برنامه ساز آن دانست که صرفا در قاب تلویزیون، ادا اطوار خوب بودن را بازی نمی کنند؟
** همینطور است، به خاطر اینکه ما با این کار یک سری فشارها را کم می کنیم. اگر صبح که از خواب بلند می شوید این فکر در ذهنتان باشد که شریک من بیشتر سود نبرد یا او کمتر کار نکند و من بیشتر، دیگر وقتی برای خلاقیت باقی نمی ماند. ما در رادیو هفت این افکار را کنار گذاشتیم. نگاه ما به کارمان صرفا تجاری نیست نیامدیم تلویزیون که فقط پول در بیاوریم. نمی گویم پول در نمی آوریم، به هر حال از این راه داریم زندگی می کنیم اما هدفمان این نبوده که بیاییم اینجا تا پولدار شویم. شاید من اگر توی مطبوعات می ماندم و می نشستم رمان ها و فیلم نامه هایم را می نوشتم وضعم خیلی بهتر از الان بود اما اینجا داریم یک کار تیمی می کنیم و از آن لذت می بریم، هیچ منتی بر سر کسی نیست بیش از هر چیزی خودمان داریم کیف می کنیم.
* شده بین کار تلویزیونی، وسوسه نوشتن به ذهنتان بیفتد و به خاطر مشغله کاری مجبور باشید آن را نادیده بگیرید؟
** الان بزرگترین حسرت من این است که مدتی از نوشتن دور ماندم و هیچ کاری را به اندازه نوشتن دوست ندارم. سید فیلد (فیلم نامه نویس) می گوید «در کار سینما و تلویزیون، بهترین کار نویسندگی است بخاطر اینکه آنقدر معروف می شوید که توی رستورانی برایتان جا رزرو کنند اما آنقدر معروف نیستید که وقتی دارید غذا می خورید، دیگران مزاحمتان شوند» در کار تلویزیون، نوشتن لذت بخش ترین قسمت ماجراست. موقعیت و آدم هایی را خلق می کنید و مجموعه ای از آدم ها از کارگردان تا بازیگران در مسیر به حقیقت رساندن رویای شما حرکت می کنند، این خیلی لذت بخش است اما متاسفانه من کمی به خاطر کار مجبور شدم از فضای نوشتن دور شوم.
* برای نزدیک شدن به این فضا فکری هم کرده اید؟
** البته نوشتن را قطع نکرده ام و هنوز می نویسم. نوشتن را به خاطر کار تلویزیون تعطیل نکرده ام اما شرایطم قابل مقایسه با زمانی که در مطبوعات کار می کردم، نیست. اگرچه اکنون همان مسیر را به شکل دیگری دارم ادامه می دهم ولی خب نوشتن و بازی با کلمات، لذت دیگری دارد.

 تو دعاهاتون مارو از یاد نبرید

روزهای خوبی رو سپری نمیکنم و محتاج دعاتونم

یاعلی


نویسنده : دختر رادیو هفتی
تاریخ : دوشنبه ۱۳۹۲/۰۵/۲۸

به نام خدایی ک نامش زیباترین موسیقی دنیاست*


سلام علیکم

حالتون چطوره؟؟؟

بعله ...این روزا همون روزایین ک همیشه منتظرشون بودیم

بالاخره سریال نوشدارو با بازی آقای امیرعلی خان نبویان پخش میشه

ازشنبه تا چهارشنبه ساعت22:15 ازشبکه1 سیما




چون هفته پیش همه سوپرایزشدیم و قصه های امیرعلی یکشنبه شب پخش شد گفتیم شاید خیلیا نتونستن

ببینند واسه دانلود گذاشتیم(راضی ایم از خودمون)


دانلود قصه هاي اميرعلي


و بعد این خبر خیلی خوب  آقا آریا زحمت کشیدن واسمون مصاحبه چلچراغ با آقای کرمی و تایپ کردن فرستادن

بینهایت سپاسگذاریم ازشون 

در ادامه مطلب  مصاحبه رو بخونید ...

***************************************************************************

پ.ن : انجمن حمايت از كودكان كار برگزار مي كند:

كارگاه داستان نويسي اميرعلي نبويان

مكان: يوسف آباد، كوچه سوم، پلاك 17، واحد 2

آغاز دوره 3 شهريور

برای اطلاعات بیشتر با شماره تلفن 88728279 تماس بگیرید

در ضمن ظرفيت محدود مي باشد

نویسنده : دختر رادیو هفتی
تاریخ : جمعه ۱۳۹۱/۱۰/۲۹

بنام اونیکه اگه حکم کنه همه محکومیم

سلام

خوبید؟

چه خبر؟

فکرکنم همه افرادی که دیشب برنامه رو دیدن مثل من الان ناراحتن و از الان دل تنگ تموم شدن برنامه

به نظرم به شبکه اس بدیم بگیم نذارن برنامه تموم شهتنها راهی که به فکرم میرسه همینه.(لااقل هفته ای یه بار مثل پنجشنبه ها برنامه داشته باشند)

 

حالا بریم سروقت این پست

تو این پست تصمیم گرفتیم مصاحبه ای که امیرعلی خان نبویان با روزنامه اطلاعات در تاریخ سه‌شنبه ۱۹دی داشتند رو براتون بذاریم

با تشکر از خانم مهسا واسه فرستادن مصاحبه

با برنامه تلويزيوني «راديو هفت» و نويسنده و گوينده قصه‌هاي اميرعلي

بايد از دل مردم قصه كشف كرد
اشاره: سنّتِ قصه‌گويي و قصه‌خواني در راديو و تلويزيون ما مدت‌هاست كمرنگ شده و جاي خود را با سريال‌هاي پر زرق و برق و عمدتاً كم محتوا عوض كرده است. بزرگترهايمان حتماً به خاطر دارند شب‌هاي زمستاني را كه جمع مي‌شدند در كنار هم و قصه‌هاي شب را از راديو گوش مي‌كردند.

«راديو هفت» اما مدتي است سعي كرده اين سنت قديمي را دوباره احيا كند. برنامه‌اي آرام و دوست داشتني براي آخر شبي خوش و در اين ميان، قصه‌هاي نويسنده‌اي جوان، محبوب تماشاگر افتاده است. اميرعلي نبويان، متولد دوم فروردين ماه 1359، كه با وجود جوان بودن و سن كم، قلم پخته‌اي دارد.

در آخرين روز پاييز 91 و درست چند ساعت قبل از شب يلدا با او هم‌صحبت شديم. درباره خودش و نويسندگي و كتابش كه به تازگي به چاپ دوم هم رسيده است و او با حوصله‌اي بي‌پايان، تك‌تك سؤالاتمان را پاسخگو بود.

* داستان‌نويسي را چگونه آغاز كرديد؟ چه شد كه به سراغ داستان‌نويسي رفتيد؟

ـ خيلي اتفاقي. من دانشجوي رشته مهندسي برق بودم. پس از فارغ‌التحصيلي به‌طور اتفاقي پيشنهاد بازي در يك فيلم به من شد، منتهي شرايطي پيش آمد كه سر آن فيلم نرفتم و به توصيه آقاي مسعود فروتن در كلاس‌هاي بازيگري شركت كردم. در جريان آن كلاس‌ها و تكاليف نوشتاري كه به ما مي‌دادند، بعضي استادان متوجه استعداد نويسندگي من شدند و مرا به اين حيطه تشويق كردند؛ از جمله آقاي هدايت هاشمي و خانم آناهيتا اقبال‌نژاد. نظر آقاي فروتن هم همين بود و نتيجه اين شد كه به اين كار علاقه‌مند شدم و حس كردم حرفهايي براي گفتن دارم و مي‌توانم خوب بنويسم.

* آشنايي‌تان با برنامه راديو هفت از كجا آغاز شد؟

ـ يك روز آقاي فروتن (كه خودشان در آن زمان در برنامه داستان مي‌خواندند) من را به برنامه راديو هفت معرفي كردند و...

گفتند اگر در اين برنامه تو را پذيرفتند مي‌تواني به عنوان نويسنده با آنها همكاري كني و من به راديو هفت راه پيدا كردم. شب سالگرد مرحوم علي حاتمي بود و از من خواستند در اين زمينه متني بنويسم كه پذيرفته شد و توسط آقاي ضابطيان اجرا شد. آن شب در انتهاي آن برنامه نام من هم در تيتراژ آمد و از من تشكر كردند، كه اين اتفاق بهترين شب زندگي‌ام بود.

* ايدة نوشتن داستان‌هاي اميرعلي چطور به ذهنتان رسيد؟

ـ پس از آن شب، چند ماهي با راديو هفت همكاري مي‌كردم و براي بخش‌هاي مربوط به استوديوي شماره 2 آيتم مي‌نوشتم. در آن زمان آيتم ثابت برنامه «قصه‌هاي خانجون» بود كه خانم شرمين نادري مي‌نوشتند و مسعود فروتن اجرا مي‌كرد. قرار بر اين بود كه اين قصه‌ها در 13 شب عيدنوروز هم ادامه پيدا كند؛ بنابراين خانم نادري احتياج به فرصتي داشتند تا بتوانند قسمت‌هاي جديد را بنويسند و به اين معنا بود كه ما براي مدتي در نيمه دوم اسفند ماه قصه‌هاي خانجون را نداشتيم. پس تصميم گرفتيم يك آيتم جديد به برنامه اضافه كنيم كه آن شب‌ها به روي آنتن برود و به من سفارش نوشتن اين قصه‌ها را دادند. با اين پيش فرض كه لحن داستان‌ها طنز باشد، فضاي عشقي و عاشقي نداشته باشد، براي مخاطب جوان باشد و حتي‌الامكان فضايي كاملاً متفاوت با قصه‌هاي خانجون داشته باشد. من 6ـ5 قسمت اول را نوشتم و حالا به دنبال آدمي بودم كه قصه‌ها را اجرا كند. عده‌اي آمدند، تست دادند و قصه‌ها را خواندند، اما نتيجه چندان رضايت‌بخش نبود. در نهايت از من هم تستي گرفته شد و قصه‌هاي اميرعلي از آن به بعد با اجراي من به روي آنتن رفت. بعد از آن 10 شب خدا را شكر ديديم كه مردم از قصه‌ها خوششان آمد و تا به امروز قصه‌هاي اميرعلي، هر چهارشنبه و پنجشنبه، تبديل به آيتم ثابت برنامه شده است.

* از ابتدا تصميم داشتيد اسم خودتان را به روي شخصيت اصلي داستان بگذاريد؟

ـ بله، تصميم گرفتم اين كار را بكنم، به اين دليل كه نمي‌خواستم به كسي بر بخورد. همين الآن هم يكه عالمه آدم كه اسمشان مهران است، از دست من ناراحت‌اند كه چرا شخصيتِ نه‌چندان باهوش داستان اسمش مهران است!

* و البته همين همنام بودن شما با شخصيت‌ اصلي موجب شده مخاطب همذات پنداري بيشتري با داستان‌ها داشته باشد و واقعاً آن را نه به عنوان قصه، بلكه يك روايت يا خاطره واقعي باور كند.

ـ بله، اين قضيه هم شايد كمك كرده باشد. واقعيتش را بخواهيد، من در اين زمينه خيلي تلاش كردم و عوامل زيادي را دست به دست هم دادم تا اين اتفاق بيفتد و مردم داستان‌ها را دوست داشته باشند و اميدوارم كه واقعاً همينطور باشد.

* چيزي كه داستان‌هاي شما را از خيلي جهات متمايز مي‌كند، لحن خاص بيان شما در روايت داستان‌هاست كه طنز بودن آن را دو چندان مي‌كند. چطور به اين قضيه رسيديد و اين لحن را براي بيان داستان‌ها پيدا كرديد؟

ـ در واقع اين چيزي بود كه برنامه از من مي‌خواست. اگر كسي راديو هفت را تاكنون نديده باشد، با شنيدن اسمش قطعاً گمان مي‌كند اين برنامه‌اي است كه از يكي از شبكه‌هاي راديويي پخش مي‌شود. ولي واقعيت اين است كه برنامه راديو هفت، جداي از كليت راديويي آن، صاحب تصوير و جذابيت‌هاي بصري هم هست. بنابراين اينكه يك نفر آدم با يك ميميك و پز ثابت جلوي دوربين بنشيند و داستان بخواند، شايد فقط در 15 ثانيه اول قابل تحمل باشد. شما يك فريم از آدمي را مي‌بينيد كه يك متن ثابت را با حركات ثابت برايتان اجرا مي‌كند. هرقدر اين آدم خوش‌ قيافه يا جذاب باشد هم پس از زمان كوتاهي خسته‌تان مي‌كند. در واقع راديو هفت صاحب تصوير است، چون يك برنامه تلويزيوني است. لذا اين صاحب تصوير بودن به كسي كه قرار است قصه را روايت كند، اين اجازه را مي‌دهد كه كمي حالت نمايشي به خود بگيرد و جذابيت بصري براي بيننده ايجاد كند و من هم چون فضاي محدودي از لحاظ اجرا در اختيار داشتم، سعي خودم را كردم تا در اجراي قصه‌ها از حداكثر آنچه مي‌تواند وجود داشته باشد استفاده كنم، با ايده‌هايي مثل نوشتن روي تخته وايتبرد و... .

* ايده داستان‌ها را از كجا مي‌آوريد؟ تا چه حد آن را از زندگي روزمره خود الهام گرفته‌ايد؟

ـ اتفاقات روزمره كه خدا نكند! [مي‌خندد] نه! ببينيد، متأسفانه اتفاقي كه مدتي است رخ داده، اين است كه جامعه نويسندگان، فيلمسازان و در مجموع اهالي هنر ما دايرة روابط خود را محدود كرده‌اند؛ فقط با خودشان ارتباط دارند و در كنار مردم زندگي نمي‌كنند. اين قضيه خيلي ضربه مي‌زند. به اين دليل كه ما اگر قرار است از مردم و براي مردم بنويسيم، بايد به كوچه و خيابان برويم. داخل تاكسي يا مترو حتي اگر قرار باشد به مقصد خاصي هم نرسيم بايد مردم و گرفتاري‌ها و دغدغه‌هايشان را ببينيم و سلايقشان را درك كنيم. چون در واقع مردم ماييم. نتيجه اين است كه اگر خوب نگاه كنيم، مي‌توانيم از دل مردم قصه كشف كنيم؛ مثلاً من در ترافيك ساعت‌ها با پررويي و بي‌ملاحظگي(!) به ماشين‌ها و آدم‌ها نگاه مي‌كنم و سعي مي‌كنم برايشان قصه بسازم. در كل منظور اين‌كه مي‌خواهم بگويم با مشاهده مردم و روابط و مناسبات اجتماعي، قصه‌ها خود به خود كشف و نوشته مي‌شوند.

* شايد يكي از اولين چيزهايي كه در مواجهه با داستان‌هاي شما براي مخاطب مطرح مي‌شود، دايره واژگان وسيعي است‌كه در داستان به چشم مي‌خورد اين دايره واژگان از چه منابعي نشأت مي‌گيرند؟

ـ دايرة واژگان يك نويسنده خيلي به سابقه مطالعاتي وي، علاقه‌مندي‌ها و نويسنده‌هاي مورد علاقه وي ربط دارد. شايد بخش‌ زيادي از اين واژگان وام گرفته از نويسندة محبوبم ايرج پزشكزاد باشد و تأثيرپذيري از آقاي جمالزاده و حتي علي حاتمي كه با اين‌كه فضايش بسيار متفاوت و غيرقابل مقايسه با قصه‌هاي من است، ولي تأثيري كه از آن گرفته‌ام در زندگي‌ام انكارناپذير است.

* شما خودتان را متعلق به كدام دهه مي‌دانيد؟ 50 يا 60؟

ـ فرقي نمي‌كند، به هرحال ما متولد اواخر دهه 50 و اوايل دهه 60 هستيم. بچه‌هايي كه كودكي‌شان را در دوره جنگ تجربه كرده‌اند. ما الان نياز به اين آدم‌ها داريم، آدم‌هايي كه انرژي دارند، كساني كه مي‌روند و مدال المپيك مي‌گيرند. حالا اگر اين آدم‌ها با همديگر حرف نزنند، اگر همديگر را قبول نداشته باشند و مدام مشكلات و گرفتاري‌هاي جامعه را گردن هم بيندازند، مشكلي حل مي‌شود؟ در واقع ما نياز به يك فصل مشترك داريم بين اين دو شبه نسلِ دور افتاده از هم. آرزوي من اين بوده و هست كه قصه‌هاي اميرعلي تبديل شود به نقطه مشترك كوچكي از يك فصل بزرگ، براي به هم پيوستن اين دو نسل و اين چيزي است كه آرزويش را دارم.

* كمي هم به كتابتان بپردازيم. چطور شد كه تصميم گرفتيد داستان‌ها را به شكل مكتوب در بياوريد؟ ايده چاپ اين داستان‌ها از كجا آمد؟

ـ من از يك جايي به بعد وقتي حجم داستان‌ها را نگاه كردم ديدم كه داستان‌ها قابليت چاپ را دارند. ايدة خاصي نبود.

* يعني از اول تبديل شدن داستان‌هايتان به كتاب را پيش‌بيني نمي‌كرديد؟

ـ راستش من از اول اصلاً نمي‌دانستم چند قسمت داستان قرار است بنويسم. همانطور كه گفتم من در ابتدا فقط يك داستان ده قسمتي نوشته بودم و چنين استقبالي را براي داستان‌ها پيش‌بيني نمي‌كردم. در واقع با ادامه برنامه راديو هفت، حجم داستان‌هاي اميرعلي به حدي رسيد كه مي‌بينيد. الآن جلد دوم آن چاپ شده و حتي به اندازه جلد سومش همچنان داستان خوانده نشده دارم.
 

و حالا عکس هایی از رونمایی جلد دوم کتاب قصه های امیرعلی که قول داده بودیم تو وبلاگ بذاریم
 

امیرعلی خان و محمدصوفی

پدر و مادر امیرعلی خان

امیرعلی خان و بهرام عظیمی

امیرعلی خان و خانم نیلوفر لاری پور

و حالا دو خبر از قصه های امیرعلی:

۱-خرید آنلاین قصه های امیرعلی (1 و 2) فعال شد.
آدرس:
www.naghshonegar.org
همچنین شما می تونید با انتخاب گزینه ی خرید پستی در سایت، پرداخت را در محل و بعد از دریافت کتاب داشته باشید.

۲-دوستان خوب اهوازی هم می تونن کتاب قصه های امیرعلی رو از نمایشگاه کتاب شهر اهواز که تا سوم بهمن دایره، از غرفه ی انتشارات نقش و نگار بگیرن.

 

موفق باشید

یاعلی(ع)

*******************************************************************

پ.ن: برای دیدن عکسهای بیشتر از رونمایی جلد دوم کتاب قصه های امیرعلی به لینکهای زیر مراجعه کنید(با تشکر از مهسای عزیز)

http://khaharanedarya.blogfa.com/post-26005.aspx

http://khaharanedarya.blogfa.com/post-25984.aspx

نویسنده : دختر رادیو هفتی
تاریخ : پنجشنبه ۱۳۹۱/۱۰/۰۷

خدایا جهان پادشاهی توراست          زما خدمت آید خدایی توراست

سلام

خوبید؟

باز پنجشنبه رسید و رادیو هفتی دیگر با اجرای منصور ضابطیان

موضوع برنامه ۸دی ماه ۱۳۹۱  (امشب) هلهوله هست. و دوستان می تونن نظراتشون رو به برنامه ارسال کنند.

امروز ما تصمیم گرفتیم بخشی از برنامه شب یلدا رو براتون بذاریم. در اینجا چند عکس از برنامه اونشب رو قرار دادیم


 

همچنین متنی رو که امیرعلی نبویان در برنامه خوندن رو دانلودش رو گذاشتیم

دانلود ویدئوی متن خانی امیرعلی

و حالا فال حافظی که جناب کاکاوند در شب یلدا گرفتند

 

صوفی ار باده به اندازه خورد نوشش باد
ور نه اندیشه این کار فراموشش باد
آن که یک جرعه می از دست تواند دادن
دست با شاهد مقصود در آغوشش باد
پیر ما گفت خطا بر قلم صنع نرفت
آفرین بر نظر پاک خطاپوشش باد
شاه ترکان سخن مدعیان می‌شنود
شرمی از مظلمه خون سیاووشش باد
گر چه از کبر سخن با من درویش نگفت
جان فدای شکرین پسته خاموشش باد
چشمم از آینه داران خط و خالش گشت
لبم از بوسه ربایان بر و دوشش باد
نرگس مست نوازش کن مردم دارش
خون عاشق به قدح گر بخورد نوشش باد
به غلامی تو مشهور جهان شد حافظ
حلقه بندگی زلف تو در گوشش باد

 

و حالا خبرهایی از رونمایی کتاب قصه های امیرعلی:

در دور همي امروز آقاي صوفي هم تشريف خواهند داشت و شايد هم آقاي ضابطيان ؛آقاي بهرام عظيمي،سركار خانم يكتا ناصر و بانو نيلوفرلاري بور هم حضور خواهند داشت .

پنج شنبه، هفت دی، پنج عصر، فرهنگسرای ابن سینا (شهرک غرب، خیابان ایران زمین، روبروی بیمارستان بهمن)

در پناه مولا علی(ع) باشید

********************************************************************

پ.ن: با تشکر از دوست خوبم هانیه برای عکسها و ویدئو. برای دیدن عکسهای بیشتر از برنامه می تونین به آدرس زیر مراجعه فرمایید

دلنوشته

نویسنده : دختر رادیو هفتی
تاریخ : دوشنبه ۱۳۹۱/۰۲/۱۸
بنام او که آفریدگار جهان است

سلام به یاوران همیشگی رادیو۷

سلام به دوستانی که  به این وبلاگ لطف دارن و سر میزنن

و درآخر سلاااااااااااااااااام به همه هموطنان خوبم

انشاالله که حال همگی خوب باشه

 

کتاب قصه های امیرعلی که قبلا خبرشو بهتون دادیم گفتیم که واسه انتشارات نقش ونگاره

و حالا اطلاعات دقیقتر

آدرس دقیق غرفه: سالن۵شبستان-راهروی ۳۰- غرفه۴

خود جناب امیرعلی نبویان روز شنبه از ظهر حضور داشتند و به علت استقبال فراوان قرار شده روزهای  چهارشنبه و جمعه هم در نمایشگاه حضور داشته باشند

دوستانی که نمایشگاه میرن جای ماروهم خالی کنند که نتونستیم بریم  و بیان واسمون تعریف کنند

 

خب حالا بریم سروقت ویدئوی ایام عید

جناب احسان خان کرمی شبهایی که اجرا داشتند متن های زیبایی رو قرائت میکردن که بسیار مورد توجه عموم واقع شد، که ما در اینجا هم فایل تصویری و هم متنی یکی از اونها رو گذاشتیم

امیدواریم که دوست داشته باشید

دانلود ویدئو

میایی، تمام نخواهد شد

نصف النهاری که مارا به عرض زمین مربوط می کند

مدارهایی که درجات جغرافیایی را منو که نقشه می کنند

تمام خواهند شد شاید

اما آمدن تو برای من، نه

تو می آیی، تمام نخواهد شد

ارتفاع نامحدودیست زمین و می دانم نبض تو هم یکنواخت با من زد

تو می آیی، تمام نخواهد شد

می آیی و برای آمدن تو زمین و زمان را پر از گل خواهم کرد

بچرخ زمین،بچرخ زمین،  انقدر که قدم های اورا تضمین کنی

تمام نخواهد شد لبخندهای تو برای من

و نبض توهم یکنواخت با من میزند

 

یاعلی(ع)

نویسنده : دختر رادیو هفتی
تاریخ : پنجشنبه ۱۳۹۰/۱۲/۱۸
خدایا جهان پادشاهی تو راست                     زما خدمت آید خدائی تو راست

سلام

حال و احوال چطوره؟

خواستم بهتون یادآوری کنم امشب هم مطابق پنجشنبه شبها جناب احسان کرمی با اجرای خوبشون رادیو۷ رو همراهی میکنند

حتما ببینین و لذت ببرین

و همچنین احسان خان کرمی امروز از ساعت ۷تا ۸.۵ غروب در رادیو تهران(اف ام ۹۴)برنامه پنجشنبه صددرصد رو به همراه خانم شهرزاد عبدالحق اجرا می کنند.

به همین مناسبت یه بیوگرافی مختصر از ایشون براتون گذاشتیم.

 احسان کرمی متولد20/4/59
 
مجری، بازیگر و نویسنده
 
کارش را از سال۸۵ با رادیو تهران شروع کرد

شروع فعالیتش در رادیو تهران با نویسندگی آیتم طنز بود.این آیتم به اسم چراغ قرمز بود که یک روز بازیگر آیتم نیومد و خودش بجای آن بازی کرد و بدین ترتیب بازیگر رادیو شد.

 همچنین در جمعه ایرانی بازیگر و مجری بازیگر برنامه۱۲۴۳۷ از رادیو صدای آشنا و نویسنده و مجری بخش نیمروزی پنجشنبه ها در رادیو پیام است
 
از سال ۸۷ با اجرای برنامه نقره وارد تلویزیون شد. بعد اجرای تصویر زندگی به او سپرده شد و اکنون اجرای برنامه شب نشینی شبکه جام جم و رادیو۷ را برعهده دارد
 
نام برنامه‌هایی را که کار کرده‌است: چهار دیواری ممنون، مکث 95، جام ارگ، صبح تهران، تهران در شب، موج مجهول، چراغ سبز ،جمعه ایرانی،۱۲۴۳۷،نقره،تصویر زندگی،برنامه طلوع در شبكه چهار ،شب نشینی و رادیو۷

ضمنا فعاليت در سه نمايش رو هم در كارنامه دارن. كمدي استشمامات - پيونوكيو٢ و محسن يك رپرتوار

باشبکه های رادیویی که فعالیت داشته: رادیو ایران، رادیو صدای آشنا، رادیو تهران،رادیو پیام

در دهمین جشنواره بین المللی رادیو مجری برگزیده و در یازدهمین جشنواره بین المللی رادیو به عنوان گوینده برتر انتخاب شد. 

اینم یه عکس بامزه از آقای کرمی به همراه رادیو۷

با تشکر از آقای کرمی که مارو در تهیه این پست یاری نمودند.

امشب قصه های امیرعلی هم پخش میشه از دستش ندید.

برای اطلاع از آپدیت شدن وبلاگ در خبرنامه ما عضو بشین.

یا علی مدد

 
 
ر ا د ي و 7
رادیو۷ نام برنامه ای است که هرشب به جز جمعه ها از شبکه آموزش پخش می شود.راديو هفت  تقریبا در طول برنامه از 10 تا 15 موضوع کوتاه چند دقيقه‌اي تشکيل مي‌شود که به مخاطب آرامشي شبانه را می دهد.

حضور ۶مجری برای هرشب با موضوعی متفاوت و همچنین قطعه ها وشعرها از زبان هنرمندان و چهره ها ی محبوب باعث جذابیت بیشتر برنامه شده است.

زمان پخش: هرشب به جز جمعه ها ساعت۱۱تا ۱۲شب

این برنامه به تهیه کنندگی: منصور ضابطیان- محمد صوفی می باشد

کارگردانان: منصور ضابطیان- محمد صوفی

طراح: منصور ضابطیان

نویسندگان: نیلوفر تهران فر(لاری پور) - شرمین نادری - امیرعلی نبویان - پوریا آذربایجانی - ساناز اقتصادنیا-احسان عمادی - زهرا الوندی - زهرا درمان و فریناز مختاری و رضا فیاضی

شماره تماس:22652636- 22652719
پیامک : 30000704
ایمیل: radio7@irib.ir
صندوق پستي: 3355-14155