هموطنان عزیزم
سلام
ایشالا حالتون حسابی خوب باشه
اول از همه بهتون بگم که امشب سیاوش صفاریان پور رادیو۷ دوست داشتنی مون رو اجرا می کنند
همچنین گفتگوی روباه و شازده کوچولو که هومن سیدی دیشب خوندن رو براتون گذاشتیم
قبـل از اون روز هَرچـیزی خودش بود سَـفر،سَـفر بود ، دریا،دریا بود ، بندر،بندر بود ، تاکسـی،تاکسـی بود ، تلویزیون،تلویزیون ، کتاب ، کتاب ...
کتاب....مـثل شازده کوچولو !
" روباه گفت : سلام
شازده کوچولو به او تکلیــف کرد که بیـا با من بازی کن
روباه گفت : من نمـی تونم با تو بازی کنم ، مرا اهلــی نکرده اند !
شازده کوچولو گفت : اهلی کردن یعنــی چه؟
روباه گفت : اهلی کردن چیزه بسیــار فراموش شده ایـست ، یعنـی دل بستن !
روباه ساکت شد و آخر گفت : بـی زحمت مرا اهلی کُن !
شازده کوچولو گفت : خیـلی دلم می خواهد ولـی ، وقت زیـادی ندارم
روباه گفت : آدم ها دیـگر وقت شـناختن هیچ چیز را ندارند ، آن ها چیـزهای ساخته و پرداختـه از دُکان می خرند
اما چون کاسبی نیـست که دوست بفروشد آدم ها بـی دوست و آشنا مانده اند
آدم اگر تَن به اهلی شدن داده باشـد ، باید پیه گریه کردن را به تـن خود بمالد "
ایـنارو نویسـنده ی شازده کوچولو نوشته
اما ، نَنِوشته که اهلـیت گاهـی منتظر تصـمیم من و تو نمی مونه
می دونـی ...
پیش از تو قَــد یه وانت کتاب خـونده بودم
همیــن شازده کوچولو رو تا تو نوجونی ، با سه تا ترجمه بارها دوره کرده بودم
اما بـعد از تو...
باید همه چــیز رو از نو بخونم ، حتـی شازده کوچولو رو !
حالا داسـتان ها معناهای تازه ای دارند ، رنـگ تازه ای دارند
یه چـیزایی لابه لای خَـط های کلمه ها مدفون مونده بود ، خواب رفتـه بود ، چِشـم دیگه ای می خواست کشفـشون !
بعد از تو ، شازده کوچولو دیـگه یه داسـتان کودکانه نبود
بعد از تو ، سـفر،سـفر نبود
راه گَز کردن و خسـتگی به تن دادن بود بـی تو...
دریا،دریا نبود ، منظره ای بود که تو نبـودی نظر کنی بهش !
بندر،بندر نبود ، لنگرگاه سفیرای جدایـی بود
تاکسـی،تاکسی نبود ، اُتاقکی بود که هیـچ وقت نمـیومدی صندلیتو تو اون پر کنی
کتاب ، کتاب نبود
تلویزیون ، تلویزیون نبود
نـبـود...
چــون تــو نـبـودی !

نظرتون راجب موسیقی جدید وبلاگ چیه؟
مارو از نظراتون بی بهره نسازید
مواظب خودتون باشین
یاعلی (ع)




